هنری

نقد فیلم پیرپسر | تقابل نسل‌ها در روایتی شاهنامه‌ای و داستایوفسکی‌وار

4.8
(27)

فیلم پیرپسر با الهام از رستم و سهراب و رمان برادران کارامازوف، نبردی تراژیک میان پدر و پسر را در دل خانه‌ای ویران روایت می‌کند. بازی‌های درخشان، طراحی صحنه رئالیستی و موسیقی پرتنش از آن فیلمی ماندگار ساخته‌اند.

 مضمون فرزندکشی با رنگ و لعاب ادبی بیشتر آن چیزی است که در داستان فیلم پیرپسر به چشم می‌آید؛ اقتباس از داستان رستم و سهراب شاهنامه و فراتر از آن اشاره غیرمستقیمی در بخش‌هایی از فیلم به رمان برادران کارامازوف فئودور داستایوفسکی و استفاده از المان های هردو داستان به صورت‌های مختلفی در فیلم نمایان است.

پیرپسر تقابل پدری خوش‌گذران و هوس‌باز با پسرانش است. پسرانی که هریک با تضاد شخصیتی و رفتاری در دامان مادری دیگر پرورش یافته اند. پدر خانواده دیکتاتور مأبانه از فروش خانه سرباز می‌زند و با بی‌تفاوتی نسبت به مشکلات پسرانش در ویرانی خانه کلنگی جای میگیرد. در این میان با ورود یک زن کشمکش هایی بین پدر و پسر شکل میگیرد و کار به جایی می‌رسد که با مرگ شخصیت ها و ذلت پدر پایانی تراژیک و رستم و سهراب گونه رقم می‌خورد.

حسن پورشیرازی در فیلم پیرپسر
حسن پورشیرازی در فیلم پیرپسر

حسن پورشیرازی در فیلم پیرپسر متفاوت تر از کاراکترهای قبلی‌اش ظاهر شده: او در کاراکتر غلام باستانی دیکتاتوری بی‌رحم را به تصویر می‌کشد که به نوعی نماد شر است. گریم حرفه‌ای از چهره او با موهایی ژولیده، چهره‌ای بهم ریخته در ریخت یک معتاد با بازی هنرمندانه‌اش همراه شده تا از او شخصیتی مخالف روشنفکری ترسیم کند که عاقبت کتاب خواندن را افسردگی میداند، دیوانه‌وار می‌خندد، کارهایش از سر حسادت است و می‌خواهد با پول جایی در بین آدم ها باز کند.

حامد بهداد در نقش علی باستانی شخصیتی کتاب‌خوان و روشنفکر است که در مقابل پدرش قرار گرفته است. او به عنوان نماد نیکی و خیر ظاهر شده، با شخصیتی آرام و کنترل شده که همیشه از خود جسارت نشان می‌دهد.

رضا باستانی با هنرمندی محمد ولی‌زادگان در میان علی و پدر قرار می‌گیرد. او می‌خواهد با شر بجنگد اما دست تنهاست.

نقش آفرینی لیلا حاتمی تصویری رازآلود از زنی زیبا می‌سازد که می‌خواهد زیبا بماند؛ زنی که علاقه‌اش را به هنر نشان میدهد و به خلق آثار هنری می‌پردازد: رعنا زنی ساده که در کشاکش امنیت و عشق مانده است.

فیلم پیرپسر
فیلم پیرپسر

آنچنان که پیرپسر با رنگ و لعاب زیاد تنش و آشفتگی را در داستان به تصویر میکشد، در فرم هم آن فضا را خلق کرده:
نهایت رئالیسم در طراحی صحنه فیلم با به کارگیری خانه‌ای قدیمی که گذشته‌ای پرآشوب را تداعی میکند اتاقی پر از شیشه های مصرف مواد مخدر، وسایل و ظرف هایی بهم ریخته و ماشین لباسشویی خراب که نماد کهنگی و بی‌مسئولیتی است رعایت شده است.
طراحی صحنه در سبک رئالیسم را به نهایت می‌رساند. ترسیم سمساری با جمع غلام و دوستانش که همگی قلیان به دست از گذشته‌ای پرمشکل شان صحبت میکنند و مهمانی زیرزمینی با به کارگیری پوسترهای هنری در فضایی با موسیقی و نوشیدنی و افراد حاضر، طراحی صحنه حرفه‌ای فیلم را به رخ مخاطب می‌کشد.

نورپردازی طبیعی فیلم و قاب‌هایی که نقطه دید شخصیت ها را نشان می‌دهد هرکدام به نوعی با داستان همراه هستند و میزانسن خلاقانه‌ای را تشکیل می‌دهند.

موسیقی فیلم توانسته است فضای خشن و پرتنش زندگی غلام و پسرانش را با ترکیب سازهای ویولن سل و ویولن در ذهن مخاطب ترسیم کند.

در واقع همه‌ی عوامل در خدمت ساخت فیلمی جسورانه و بی‌نقص به کار گرفته شده‌اند، فیلمی که بدون اغراق میتوان تا سال ها راجع به آن صحبت کرد.

نویسنده: غزل‌ رضاییان

این پست چقدر مفید بود؟

برای امتیاز دادن روی ستاره کلیک کنید!

میانگین امتیاز 4.8 / 5. نمایش نتایج: 27

تاکنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا